تفاهم در زندگی مشترک

• ✘اتاق گفتگوی هم اندیشان✘

  
  

  - 4395 پاسخ - آخرین نظر: nazbano - تعداد بازدید 67698 مرتبه

• هر چی میخاهد دل تنگت بگو...

  
  

  - 10513 پاسخ - آخرین نظر: mehrdad_b30 - تعداد بازدید 79273 مرتبه

• اگه با نفر قبلیت بری بیرون براش چی میخری؟

  
  

  - 622 پاسخ - آخرین نظر: hadiarman - تعداد بازدید 24713 مرتبه

• بازی اسم شهر ها و کشور ها!

  
  

  - 1351 پاسخ - آخرین نظر: hadiarman - تعداد بازدید 21715 مرتبه

• یه تیکــــه از آهنگـــــی که دوسـش داری بنــویـــس!!!

  
  

  - 116 پاسخ - آخرین نظر: hadiarman - تعداد بازدید 7266 مرتبه

• نامزدی داریم

  
  

  - 38 پاسخ - آخرین نظر: hadiarman - تعداد بازدید 1931 مرتبه

امید: سلااااام دوستای خوبم؛ یاران باوفا؛ ممنون که هستید. ممنون که اینقدر خوبین. واقعیتش اینه که هم بودن و هم خوب بودنتون ما رو به موندن دلگرم کرده و بهمون کمک می کنه تا این همه سختی که شما از هیچکدومش خبر ندارین رو تحمل کنیم. بازم ممنون....

******

سلام به همه هم اندیشای گل و گلاب؛ اینم یه جمله قابل تامل تقدیم شما: عید واقعی از آن کسی است که آخر سالش را جشن بگیرد، نه اول سال را!!

(طاهره، 18 ساله از شهریار)

******

سلام 2 ستانم؛ اگه عید اومدین همدان حتما یه سری به لالجین پایتخت سفال و سرامیک بزنین. تو شهر ما از گل رس ظرف های سفالی درست می کنن. اینجا می تونین از کارگاه های سفال دیدن کنین و کلی سوغاتی بخرین.

(مهدی، 20 ساله)

******

بقیه در ادامه مطلب...

پیام : سلام . می دونین چیه ؟  امید زیادی خوبه . اینو اونهایی که تو همایش یزد بودن بهتر می فهمن.  میگه از همایش یزد نگو چون بقیه ای که نیومدن غصه میخورند.  ای بابا !! من نمی تونم اینقدر خوب باشم. مگه میشه از اولین دیدار "یاران غائب" نگفت ؟

 دیدار "یار غائب" دانی چه ذوق دارد؟            ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد.

حالا سعدی یک یار غائب رو دیده اینو گفته ، فکرشون بکن یهو 200 یار غائب همدیگر رو ببینن چه سیلی راه می افته ؟ خیلی همایش دلچسبی بود .  تا حالا  باقلوا یزدی خوردین ؟ این همایش از اون هم شیرین تر بود . نمیخوام زیاد بدجنسی کنم ولی اگه هیچی نگم ناشکری کردم . بیشتر این نمی گم ولی از زبان یکی از دوستانی که به همایش اومده بود اینو بخونید:

******

بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلاااام؛ بی مقدمه بریم سر پیامک ها....

******

سلام امید؛ با خوندن بعضی پیام ها، دیدم بد نیست از شوهرم تشکر کنم؛ چون مهربون، باگذشت، زحمتکش و خیلی صبوره. براش کم گذاشتم و می خوام از این به بعد قدرش رو بیشتر بدونم. راستی! شروع کردم به پخت و پز تو ظروف پیرکس؛ آخه هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیست. ممنون از همه.

(زهرا، مامان مهسا، منجیل)

******

سلام هم باشگاهی های مهربون و آقا امید؛ محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد.

(حسین موسوی از ساری)

******

امید و هم اندیشان؛ سلام! شصت دست راستتون رو بذارین رو دکمه ۷ موبایلتون؛ حالا در همین حالت انگشت اشاره دست چپتون رو بذارین رو دکمه ۳؛ خب! الان ۵ بار ۲ رو بزنین.... حالا یاد گرفتین چه جوری باید یه نفر رو سر کار گذاشت؟!

(مریم فلاح زاده از شیراز)

******

بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلااااام؛ امروز صبح که داشتم می اومدم اداره؛ می دونین به چی فکر می کردم؟ به اینکه اونایی که عاشق باشگاهن، کسایی هستن که عاشق دونستنن؛ عاشق تغییرن؛ و این تو زندگی، خیلی مهمه. اگه کسی به این نقطه برسه خیلی از بقیه جلوتره. آفرین! جدی می گم: آفرین.

******

امید! سلام؛ خوبی؟ بچه ها خوبن؟ همسرت خوبه؟ دادا چرا حواست نیس؟ مشکلی پیش اومده؟ بگو ما که غریبه نیستیم؛ پس چرا حواست نیس؟ مهرناز از گناوه که خبر تفکیک زباله رو گفت، بنده خدا اسمشو اول پیامکش نوشته بود که؛ پس چرا می گی اسم و رسمتو ننوشتی؟ داداش اگه می خوای سر به بیابون بزاری چرا بهونه الکی میاری؟؟ باور کن تو اوج بی شارژی اسو فرستادم. دخترت رو ببوس.

(زهرا دهقان، 19 ساله سر زیبادشت)

امید: آبجی! معلومه که راه و رسم انتقاد کردن رو خوب بلدی. واقعیتش اینه که هر کی جای من باشه باید سوتی های زیادی بده؛ چون من تو چند ساعت باید پیامک هاتون رو بخونم؛ به سختی انتخاب کنم؛ فکر کنم و جواب بدم و خیلی از کارهای حاشیه ای دیگه. در هر صورت، بیشتر از همه، از آبجی مهرناز باید عذرخواهی کنم.

******

سلام؛ به نظر من اول باید ببینیم تعریفمون از عشق چیه، بعد تلاش کنیم تا بهش برسیم.

(مریم هستم، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی از زنجان)

******

بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلاااام دوستان عزیز؛ امیدوارم که خوب خوب باشین. واقعیتش اینه که خوب بودنمون تا حد زیادی به طرز فکرمون بستگی داره؛ به اینکه به مسائل، چه جوری نگاه کنیم.... 

******

سلام آقا امید و هم اندیشان؛ من یک ساله که با شوهرم رفتیم زیر یه سقف. مشکلاتی داشتیم که 90 درصدش تقصیر خودم بود؛ چون بی احترامی می کردم؛ ولی چند وقتیه تصمیم گرفتم این بی احترامی ها رو بزارم کنار. خیلیم جواب داده...

******

سلام؛ من نوزده سالمه و تجربه زیادی ندارم؛ ولی مامان و بابام می گن: اگه تو زندگی حرمت طرفت رو نگه داری همه چیز حله.

(اعظم، دانشجو مدیریت از اصفهان)

******

بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلاااااام؛ می دونید امروز چی شنیدم؟ چیزی که مدت ها بود نشنیده بودم. با شنیدنش خیلی حس خوبی بهم دست داد و هنوز اون حس تو وجودمه. اولش باورم نمی شد؛ گفتم شاید از تلفن همراه همسایه است که صداش بلنده؛ ولی بعد که دقت کردم دیدم نه! خودشه! خود خودشه! تلفن همراه همسایه نیست؛ خروسشوننننننه! 

******

سلام هم اندیشان؛ واقعا ممنون به خاطر این همه راهکار قشنگ. حتما ازشون واسه حل 30 درصد مشکلی که بین من و نامزدم مونده استفاده می کنم، آخه 70 درصدشو قبلا حل کردیم. فکر کنم خدا خواست که مطالبتون رو بخونم.

(ف از تبریز)

******

سلام به داداش امید و همه دوستان هم اندیش؛ 
اهداف ازدواج: 
1- رشد کردن 
2- مصون ماندن از خطاها
 3- به فرد آرامش می دهد. 
4- حفظ نسل آینده 
5- روزی انسان زیاد می شود 
6- انسان مسئولیت پذیر می شود.

(
زهرا معماری، شیراز)

امید: به شرطی که تو مرحله انتخاب، حواسمون جمع باشه؛ جمع نباشه کارمون سخت می شه. 

******

بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلاااااام؛ حتما اولین چیزی که امروز می خواین بپرسین اینه که از همایش یزد چه خبر؟

هم اندیشان: مگه اشکالی داره؟ امید خان!

امید: راستش مشکل اینه که اگه با آب و تاب بگم ممکنه بعضی هاتون غصه بخورین که چرا تو شهر شما این اتفاق نیافتاده؛ اگه نگم، با کنجکاوی هاتون چه کنم؟ خلاصه چی کار کنم؟ بگگگگگگم؟

هم اندیشان: بگو امید خان! راستش ما به برکت این باشگاه، طاقتمون زیاد شده؛ تحملمون هم  بالا رفته. بعدشم یاد گرفتیم که شادی هم اندیشان رو شادی خودمون بدونیم.

امید: آفرین به این معرفت بالا! بابا دمتون گرم! راستش! امروز سیستم پیامک ها تا الان که قطع بوده و نتونستم به پیامک هاتون دسترسی پیدا کنم. بد هم نیست از این فرصت استفاده کنم و به جای اینکه صفحه خالی داشته باشیم از همایش براتون بگم. امیدوارم برای نوبت دوم امروز یعنی تا ساعت 17، قطعی، برطرف بشه. خب! بریم سر همایش: واقعیتش اینه که حدود دویست نفری تو همایش شرکت کردن که حدود هشتاد درصدشون خانوم بودن. برای انتخاب مجری، تست اجرا گرفتیم. اولش سختشون بود و کسی بالا نمی اومد؛ ولی ده نفری قورباغه رو قورت دادن و اومدن بالا. قرار شد مثلا نقش مجری برنامه "نود" یا "طلوع" رو داشته باشن؛ یا درباره یه حادثه یا رویدادی به عنوان خبرنگار، گزارش بدن و... با حاشیه هایی که داشت، بخش جذابی شد؛ خلاصه خانوم فائزی، بیشترین رای رو آورد. هم اندیشی زنده داشتیم درباره علت های دوستی با جنس مخالف. آقای جعفری مدیر پیام نما به سوالات دوستان پاسخ دادن و بعد هم امید روی صندلی داغ نشست. گفتگوهای صمیمانه بعد از مراسم و عکس یادگاری هم از حاشیه های همایش بود. "اگه" بتونیم بخش هایی از همایش رو از طریق شبکه چهار پخش کنیم، از قبل بهتون اطلاع می دم. ممکنه آماده شدنش زمان ببره؛ درضمن، تلاش می کنم عکس و فیلم همایش رو تو اینترنت بذارم که جزئیات اون رو هم بعدا بهتون می گم.   

******

بقیه در ادامه مطلب...

پیام : سلام به همه دوستان . سلام به یزدی های عزیز. خبر دارین که  امید به همراه مدیر پیام نمای شبکه 4  و یکی دیگه از مدیران شبکه 4 دارن میان یزد . خداوکیلی تحویل بگیرین . نگید چون  این دوتا ( امید و پیام ) پیامهای ما رو درج نکردن ما هم نریم همایش . شما به حرف شاعر گوش بده  که در این  زمینه میگه:

 گر امید و پیام ، هر دو بدند، تو برو همایش     هرکسی آن درود عاقبت کار  که کشت .

 یه شاعر دیگه هم میگه :

 یه سال با هم دست جمعی رفته بودیم  همایش

                                                         همایش یزدی های باحال و با معرفت .

 به هر حال شعر در این زمینه زیاده . در ضمن روح پیام هم در سالن همایش هست ولی شما او را نخواهید شناخت . این اولین همایش خودجوش هم اندیشانه و موفقیتش ضمانتی هست  برای همایشهای بعدی . آدرس همایش هم اینه : یزد ، شهرک دانشگاه ، بلوار فردوسی ، ساختمان هلال احمر .  ساعت 10 صبح تا 12 . لطفا نیم ساعت زودتر بیایین .

 خب بریم سراغ بحث این هفته :  تفاهم در عین تفاوت .

******

بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلاااااام؛ آهاااااای هم اندیشان یزدی! نکنه ما رو دعوت کردین انتقام پیامک هایی که درج نشده رو بگیرین؟! ولی نه! می گن یزدی ها خیلی مهمون نوازن. خیلی مهربونن! راستش تو این چند روزی که برای پیگیری همایش، با چندتاییشون در ارتباط بودم، بیشتر متوجه این مساله شدم. خدا خیرشون بده. مخصوصا مسوولان جمعیت هلال احمر استان یزد رو که حاضر شدن سالن همایششون رو (که مجهزترین سالن همایش استان یزده) با کمترین هزینه، در اختیار ما قرار بدن. راستی! چون سالن، به اندازه کافی بزرگه می تونین جمعه با همراهانتون به ویژه پدر و مادر، تشریف بیارین؛ فقط تاکید می کنم که کودک، همراهتون نباشه. ساعت همایش و نشونی رو هم که دیروز دادم. درضمن؛ برای اینکه ما بدونیم دقیقا چند نفر حضور پیدا می کنن تا بتونیم بهتر برنامه ریزی کنیم؛ یه پیامک، حاوی تعداد نفراتی که هستین رو برامون ارسال کنین؛ مثلا اگه یه نفرین فقط عدد یک و اگه دو نفرین فقط عدد 2 رو به 3000048 ارسال کنین؛ یادتون نره ها!!

******

آقا امید! الان اخبار، تولد 110 سالگی یه پیرمرد رو نشون داد که 112 فرزند، نوه و نتیجه داشت و از زندگیش راضی بود. در آخر، این جمله رو به گزارشگر گفت: "از همسرم راضیم... تو زندگی باید محبت زن به شوهر باشه و محبت شوهر به زن." به نظرم قابل تأمله. هر چی باشه 110 سال تجربه، کم نیست!

(سمانه، 17 ساله از رشت)

******

بقیه در ادامه مطلب...

امید: سلااااااام؛ دیدین! دیدین! دیدین! دیدین خواستن توانستن است. دیدین بالاخره داریم به امید خدا اولین همایش خارج از پایتخت رو جمعه این هفته توی یزد برگزار می کنیم؟ این تازه شروع کاره. همتون امیدوار باشین.

******

سلام امید؛ سلام هم اندیشان؛ اگه زن و شوهر، روزی نیم ساعت با هم حرف بزنن و درد دل و گلایه هاشونو بگن اختلاف نظر آنچنانی نمی مونه واسه اختلاف. مثل من هر چی می گم شوهرم می گه چشم.

(پری، مامان فاطیما، عاشق شوهرم یاسر)

امید: صحبت از گلایه شد خوبه چند نکته مهم رو تو این زمینه به هممون یادآور بشم. می دونین گلایه کردن اگه به دفعات زیاد صورت بگیره و اصولی هم نباشه؛ می تونه باعث اختلافات عمیق تر بشه. کسی که گله می کنه باید هدف خودش رو از این کار بدونه؛ اگه هدفش واقعا رسیدن به تفاهم بیشتر باشه و نخواد که فقط بدون فکر، یه سری مطالبی رو بگه و حق به جانب هم برخورد کنه، خوبه. اگه بخوایم همیشه تو بحث ها و اختلاف نظرها پیروز میدون باشیم؛ به عمق رابطه مون لطمه وارد می کنیم. این جمله کتاب "هفت عادت خوب خانواده" از "استفان کاوی" شاید منظورم رو بهتر برسونه: "پیروزی کوچکی که در دعوا نصیب آدمی می شود فقط به بیشتر شدن فاصله ها می انجامد و باعث محروم شدن از رضایت عمیق روابط زناشوئی می شود." لحن صحبت ها باید آرام و منطقی باشه. باید به ادبیاتی که به کار می بریم دقت کنیم؛ مثلا عبارت هایی مثل "صلاح می‌دونی که…" یا "بهتر نیست این کار رو…" و... می‌تونن حس بهتری رو ایجاد کنن و یه نکته مهم دیگه اینکه درسته که گلایه کردن به دفعات زیاد خوب نیست؛ ولی نباید هم خودخوری کرد و اجازه داد وقتی که توپمون خوب پر شد و دیگه نتونستیم رفتارهامون رو کنترل کنیم، وارد گلایه شیم.

******

بقیه در ادامه مطلب...